زلفش اندر جور تلقین می کند
زلفش اندر جور تلقین می کند
رخ پیاده حسن فرزین می کند
رخ پیاده حسن فرزین می کند
در رکابش حسن خواهد رفت اگر
در رکابش حسن خواهد رفت اگر
اسب حسن این است کو زین می کند
اسب حسن این است کو زین می کند
بر کمالش خط نقصان می کشد
بر کمالش خط نقصان می کشد
هرکه اندر حسن تحسین می کند
هرکه اندر حسن تحسین می کند
با رخ و دندانش روز و شب فلک
با رخ و دندانش روز و شب فلک
پوستین ماه و پروین می کند
پوستین ماه و پروین می کند
بر سر بازار عشقش در طواف
بر سر بازار عشقش در طواف
دل کنون دلالی دین می کند
دل کنون دلالی دین می کند
با چنین تمکین نباشد کار خرد
با چنین تمکین نباشد کار خرد
گر فلک را هیچ تمکین می کند
گر فلک را هیچ تمکین می کند
هرچه دستش در تواند شد ز جور
هرچه دستش در تواند شد ز جور
بر من مهجور مسکین می کند
بر من مهجور مسکین می کند
عیش تلخ من کند معلوم خلق
عیش تلخ من کند معلوم خلق
گرچه بازیهای شیرین می کند
گرچه بازیهای شیرین می کند
با که خواهد کرد از گیتی وفا
با که خواهد کرد از گیتی وفا
کز جفا با انوری این می کند
کز جفا با انوری این می کند